کد خبر: ۳۰۴۱
۱۹ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

راننده دربست «آقا»

سیدجواد حسینی از راننده‌تاکسی‌های متفاوت شهر مشهد است که دوازده سال است در این شهر می‌چرخد و بیشتر این سال‌ها نه‌تنها یک روز در هفته، بلکه در روزهای شهادت و تولد امام‌رضا(ع) و همچنین شهادت دیگر ائمه(ع) سعی کرده است بیماران و زائران را به نام امام‌رضا(ع) به‌صورت صلواتی جابه‌جا کند. او را در این روزهای مبارک درست در ورودی حرم مطهر پیدا می‌کنیم که در طرح چهارشنبه‌های امام‌رضایی با همراهی چند تاکسی‌ران دیگر سالمندان را صلواتی برای زیارت آورده‌اند.

آدم‌ها راه‌های متفاوتی را برای آرامش‌بخشیدن به زندگی‌شان می‌پیمایند. این راه می‌تواند حضور در یک محفل همدلی باشد یا معاشرت با دوست یا خدمت به مردم. سیدجواد راه خدمت را انتخاب کرده است تا تاروپود زندگی‌اش با آرامش عجین شود و کمی از حق همسایگی آقا امام‌رضا(ع) را هم بجاآورد.

سیدجواد حسینی از راننده‌تاکسی‌های متفاوت شهر مشهد است که دوازده سال است در این شهر می‌چرخد و بیشتر این سال‌ها نه‌تنها یک روز در هفته، بلکه در روزهای شهادت و تولد امام‌رضا(ع) و همچنین شهادت دیگر ائمه(ع) سعی کرده است بیماران و زائران را به نام امام‌رضا(ع) به‌صورت صلواتی جابه‌جا کند. او را در این روزهای مبارک درست در ورودی حرم مطهر پیدا می‌کنیم که در طرح چهارشنبه‌های امام‌رضایی با همراهی چند تاکسی‌ران دیگر سالمندان را صلواتی برای زیارت آورده‌اند.

سیدجواد بانوی سالمندی را از حاشیه شهر تا حرم مطهر رسانده و صندلی‌چرخ‌دار برایش گرفته و قرار است خودش او را مانند مادرش برای زیارت ببرد، زیارت‌نامه بخواند و بعد از رازونیاز مقابل ضریح مطهر، دوباره به خانه‌اش برگرداند. در این راه با او که خودش را خادم افتخاری امام‌رضا(ع) می‌داند، همراه می‌شویم تا در دوسه‌ساعتی که وقتش را وقف این سالمندان می‌کند، از قصه اتصالش با امام مهربانی‌ها بگوید و آرامشی که از این راه شامل حالش شده‌است.


راننده «آقا»

سیدجواد 43ساله پدر سه دختر و پسر است که هرروز پیش از روشن‌کردن تاکسی زردش، آن‌ها را به خدا و امام‌رضا(ع) می‌سپارد و راهی خیابان‌های شهر می‌شود. این چهارشنبه هم با همین دعا تاکسی را روشن و راهی خانه خانم سالمندی در حاشیه شهر شده که از قرار معلوم مددجوی کمیته امداد است و به‌علت مشکلات جسمی مدت‌هاست از زیارت حرم مطهر محروم مانده است.

جوادآقا می‌گوید: سال‌های ابتدایی دهه1390 با 10نفر از تاکسی‌دارها تصمیم گرفتیم به‌صورت خودجوش بیماران نیازمند و معلولان را برای درمان و زیارت به‌صورت صلواتی جابه‌جا کنیم. آن زمان هرکداممان با معرفی مردم چند نفر را پیداکردیم که در زمان نیاز به ما زنگ می‌زدند و سرویس صلواتی می‌گرفتند. 

شاید باورتان نشود که من بین همین سالمندان افرادی را دیده‌ام که ساکن مشهد هستند، اما از بیست سال پیش حرم مطهر را از نزدیک ندیده‌اند!

همچنین برای اینکه حق همسایگی با آقا امام‌رضا(ع) را بجا آوریم، در روزهای تولد و شهادت امام‌رضا(ع) و دیگر ائمه(ع) سعی می‌کردیم دست‌کم نصف روز زائران را صلواتی جابه‌جا کنیم. 

این روند ادامه داشت تا اینکه از سال1398 با همراهی علیرضا‌صداقت، مدیر یکی از شرکت‌های تاکسی در مرکز نیکوکاری شهر بهشت، فعالیت دیگری را آغاز کردیم. این مرکز و همچنین قرارگاه جهادی شهیدهمدانی خدماتی برای نیازمندان دارند که سرویس صلواتی زیارت را هم شامل می‌شود.

او که خود را راننده «آقا» می‌داند، می‌گوید: با هماهنگی این مرکز، چهارشنبه هر هفته سالمندان نیازمندی را که مشکل جسمی دارند، برای زیارت می‌آورم. این هفته هم نشانی منزل زن سالمندی را در حاشیه شهر داده‌اند که بعد از همراهی‌اش در زیارت، دوباره او را به منزلش برمی‌گردانم. شاید باورتان نشود که من بین همین سالمندان افرادی را دیده‌ام که ساکن مشهد هستند، اما از بیست سال پیش حرم مطهر را از نزدیک ندیده‌اند!


امام‌رضا(ع) دست ما را خالی نمی‌گذارد

با سیدجواد درباره اوضاع اقتصادی صحبت می‌کنیم. او می‌گوید: منِ راننده تاکسی در این وضعیت جامعه تنگناهای مالی زیادی دارم، اما چون به این راه ایمان دارم و این خدمت به مردم را کمترین کار در حق صاحب‌خانه می‌دانم، هیچ‌وقت به بحث مالی‌اش فکر نکرده‌ام و خداراشکر که امام‌رضا(ع) هم با دعای خیر این مسافران ما را دست‌خالی نگذاشته‌است و یقین دارم که سرورم من و خانواده‌ام را در فرازوفرود روزگار در نظر داشته و خواهد داشت.


راه‌های بسته‌ای که باز‌شد


حدود 10سال است که در روزهای تولد و شهادت امام‌رضا(ع) زائران را صلواتی جابه‌جا می‌کند. بیشترین خاطراتش از همراهی امام‌رضا(ع) در این راه به همین روزهای شلوغ مشهد برمی‌گردد: روز شهادت امام‌رضا(ع) سری به فرودگاه زدم. مردی روی صندلی‌چرخ‌دار منتظر تاکسی بود، اما به‌خاطر صندلی‌چرخ‌دارش راننده‌ها سوارش نمی‌کردند.

 وقتی مقابلش ایستادم، گفت باوجود معلولیت از اصفهان به‌تنهایی آمده است و اگر تاکسی گیرش نیاید، از فرودگاه دوباره به شهر خودش برمی‌گردد.

به او گفتم صلواتی سوارت می‌کنم، اما راه‌های ورودی به سمت حرم مطهر در روز شهادت بسته‌است. شاید باورتان نشود که وقتی با او به خیابان شهیداندرزگو رسیدم، بدون اینکه از ماشین پیاده شوم و به پلیس از معلولیتش توضیح بدهم، پلیس خودش با دست فرمان ورود به این خیابان را داد که عبور خودرو ممنوع بود. من هم او را که اولین‌بار حرم مطهر را از نزدیک می‌دید، درست در ورودی باب‌الجواد(ع) پیاده کردم.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44